اول به نام او
پيش از اينها فکر مي کردم که خدا
خانه اي دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتي از الماس خشتي از طلا
خاطره ...
وقتي خاطره هاي ادم زياد ميشه ديوار اتاقش پرعکس ميشه
اما هميشه دلت واسه اوني تنگ ميشه که نميتوني عکسش رو به ديوار بزني...
خدایا تو میدانی ...
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمی دانم ...
در دانسان تو آرامشی است و در ندانستن من تلاطم ها
تو خود با آرامشت تلاطم ها را آرام ساز...
یه کم بخندیم
طنز
مورد داشتیم کیلیپس دختره از مرگ 7 نفر در تصادف جلوگیری کرده(به عنوان کیسه هوا)
.
.
مورد داشتیم خواهر برادر سر لوازم آرایش دعواشون شده پسره الان دو روزه رفته تو اتاق در رو روی خودش بسته
.
.
.
مردونگی به سيبيل و يه من ريش نيست که ...
مرد كسيه كه بتونه با شلوار كردي خلاف جهت باد بدوئه
.
.
.
اگر دیدی دختری بر درختی تکیه کرده
برو کمکش چون کیلیپسش تو شاخه ها گیر کرده
.
.
شناگر ایرانی بین هشت نفر هشتم شده،
بعد مربی شنای ایران می گه فراتر از انتظار ما ظاهر شده!
انگار انتظار داشته یارو غرق بشه و اصلا نرسه!
.
.
این پسرایی که ابرو برمیدارن ، برنزه میکنن ، لباس های تنگ با رنگ جیغ میپوشن ، مو رنگ میکنن ؛ اینا میخوان ثابت کنن دختر بودن به دله ، کلیپس بهانه است !
.
.
نـــَـه خداوکيلي ميخوام بدونم..
خالــه شادونه با جـنيــفر لوپـِـز براتـــون يکسانه؟؟؟!!!
زندگی
زندگی تکرار فرداهای ماست
می رسد روزی که فردا نیستیم...
آنچه می ماند فقط نقش نکوست
نقش ها می ماند و ما نیستیم...
یار نظر می کند..
حق میدی و دلت میشکنه..
یادمه فکر می کردم زمانی که چیزهایی ، با وجودِ چیزهایی دیگه وجود نخواهند داشت.
مدتیه که همزمان احساس هایِ متضادی رو در آنِ واحد درونم دارم .
سرد شدن با دلتنگی ..
حق دادن و دلخور نشدن با شکسته شدنِ دل ..
سنگ بودن برایِ قدمی برداشتن و بی قراری..
گم شدن و حسِ تعلق داشتن..
نمی دونم.
چقد نیاز به حرف زدن دارم و چقدر نمی تونم..
+ زانوات رو بغل کنی و کتابی رو بینِ قلبت و زانوت قرار بدی و آروم زمزمه کنی :
إِنّـَآ اَنزَلنَهُ فِی لَیلَةٍ مُّبَرَکَةٍ .. (۱)
صدایِ زمزمه ـت ، نکه گم شه تو ناله هایِ جور وا جورِ دور و برت .. همراهِ ناله یِ دلهایِ اطرافت ، فرکانسی شبیه به تپش قلبِ نوزاده چند ساعته پیدا کنه..
آدم ها رو نگاه کنی..چشم ها رو.. دست هایی که رویِ قفسه یِ سینه ، سلام میدن..قسم میدن..
ببینی که دم و بازدم ها پره درد ـن..
سرت رو بینِ دو دست ـت بگیری و یاده نوشته ای که تویِ مترو دیده بودی بیفتی..
"کسی که مرا طلب کند ، مرا پيدا می کند
و کسی که مرا پيدا کند ، مرا می شناسد
و کسی که مرا بشناسد ، مرا دوست دارد
و کسی که من را دوست دارد ، عاشقم می شود
و کسی که عاشق من شود ، من عاشق او می شوم
و کسی که من عاشق او شوم ، می کشمش
و کسی که من او را می کشم ديه دارد و ديه او بر من است .
من ديه او هستم. " (۲)
و از شدتِ بغض و ترسِ جدا ماندن ، بمیری.. بمیری..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) : که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم... (سوره ی دخان-آیه ی ۳ )
(۲) : حدیثِ قدسی ، نقل شده از پیامبر (ص)..