-
به سلامتی پت و مت...
چهارشنبه 1 مرداد 1393 00:56
گفت: بزن به سلامتیه پت ومت گفتم:حتما به خاطراینکه خنده دار بودن؟؟ گفت: نه،به خاطراینکه تاتهش باهم بودن..
-
واسم جالب بود!!!
چهارشنبه 1 مرداد 1393 00:51
مردها نامردترین موجوداتند ! تا زمانی عشق می ورزند که بدانند زن اسیر آنها نشده و هنگامی که قلب زن را تسخیر کردند با تمام مردانگی ناجوانمردی می کنند . دکتر علی شریعتی
-
یکی بود...
پنجشنبه 26 تیر 1393 14:11
میخواهم از داستان علاقه ام به تو بنویسم.... یکی بود یکی.... . . . . . بی خیال!!!! خلاصه اش می شود اینکه دوستت داشتم و نفهمیدی....!!!
-
وقتی یه زن بهت گیر میده...
چهارشنبه 20 فروردین 1393 20:54
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺯﻥ ﺑﻬﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ … ﺍﺯﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ … ﺣﺴﻮﺩﯾﺶ ﮐﻼﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ … ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ !! ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻘﺘﻪ … ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻣﯽ ﺟﻨﮕﻪ … ﺍﻣﺎ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ … ﺳﺎﮐﺖ ﺷﻪ … ﺍﻭﺝ ﮔﯿﺮﺩﺍﺩﻧﺶ ﺑﺸﻪ ﯾﻪ ﮐﻠﻤﻪ : ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ … ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻩ … ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱِ ﺧﻄﺮ …
-
چگونه خیانت میکنند؟
یکشنبه 18 اسفند 1392 10:46
چگونه خیانت میکنند؟ چگونه در کنار دیگری به آرامش میرسند؟ من بالشم را که عوض میکنم خوابم نمیبرد.....
-
تو راست میگویی!!
جمعه 25 بهمن 1392 23:47
آری سهراب... تو راست می گویی! آسمان مال من است... پنجره. عشق. زمین. دوست. هوا. مال من است! آری سهراب... تو راست می گویی! آسمان مال من است... پنجره. عشق. زمین. دوست. هوا. مال من است! اما سهراب تو قضاوت کن... بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم چرا این مردم... دانه های دلشان پیدا نیست! تو کجایی سهراب... آب را گل...
-
آخه من دوست دارم...
چهارشنبه 25 دی 1392 16:50
دختر کوچولو: چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟ پسر کوچولو: میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟، آخـــــــــه من دوست دارم..
-
آرزو.....
سهشنبه 24 دی 1392 19:22
-
شعر "حج"
سهشنبه 24 دی 1392 19:14
دلخوش از آنیم که حج میرویم!! غافل از آنیم که کج میرویم.....!! کعبه به دیدار خدا میرویم...؟؟؟ او که همینجاست....کجا میرویم!؟ حج بخدا جز به دل پاک نیست.... شستن غم از دل غمناک نیست... دین که به تسبیح و سر و ریش نیست هر که علی گفت که درویش نیست..... صبح به صبح در پی مکر و فریب...... شب همه شب گریه و امن یجیب...!!؟؟
-
زیر پاهای شما...
شنبه 21 دی 1392 01:31
با کدام زبان به شما بفهمانم... فرشتگان خدا همه در آسمان نیستند بسیاری از آنان با لباسهای ژولیده و قامتی کودکانه زیر پاهای شما سینه خیز میروند
-
کاش می فهمیدی.
شنبه 21 دی 1392 01:28
می توانی مکه و مدینه و سوریه برای زیارت نروی و بروی زاغه نشین های کنار شهرت و برای مردمت یک پیامبر آرامش یا خدای مهربانی باشی... می توانی. کاش می دانستی که تو خودت برای خیلی از آدم ها خدایی که منتظرش هستند تا امشب بچه هاشان گرسنه به خواب نروند... کاش می فهمیدی کاش می فهمیدی ... صد سال ره مسجد و میخانه بگیری عمرت به...
-
سفره خالی
شنبه 21 دی 1392 00:32
یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد داد می زد : کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه...
-
دست های کوچکش...
شنبه 21 دی 1392 00:26
دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد التماس می کند : آقا ... آقا " دعا " می خری؟ و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند و برای فرج آقا " دعا " می کند....
-
بابا نان ندارد
شنبه 21 دی 1392 00:23
چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت. معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت: بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد. کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت: اقااجازه!چرادروغ می گویید؟ …معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟ همکلاسی گفت :پدرم نان...
-
شرم...
شنبه 21 دی 1392 00:19
شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو، وزن سیری ام را بکشم.
-
هرگز نخواب کوروش.....
سهشنبه 17 دی 1392 23:06
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد ... بقیش تو ادامه مطلب... کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست حتی دل دماوند، آتشفشان ندارد دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد بر نام پارس دریا، نامی دگر...
-
یکم به فکر بقیه باشید...!
شنبه 14 دی 1392 20:30
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت . زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و آنها را وزن کرد . اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او عصبانى شد و به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک...
-
معلم!
شنبه 14 دی 1392 20:25
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ........... ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟...
-
تقدیم به روح پاک پسرعموی عزیزم(ابوالفضل)
شنبه 14 دی 1392 20:16
انا لله و انا الیه راجعون.... همه آمدیم که بازگردیم به سوی او نیامدیم که بمانیم و ماندگار شویم به نام او آغاز میکنم خدایی که خالق هستی و نیستی ست،هرچه خواهد بنیان می نهد و بنیان هر کس را که خواهد از جهان بر میکند. ابوالفضل جان سلام...... میدانم که روح بلندت اینجا در کنار ماست و صدایمان را میشنود هروقت میگوییم ابوالفضل...
-
مقیم لندن بود(داستان آموزنده)
دوشنبه 25 آذر 1392 19:04
مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد! می گفت : چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی. گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع...
-
ابلیس و فرعون
دوشنبه 25 آذر 1392 18:43
می گویند ابلیس، زمانی نزد فرعون آمد......... در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد، ابلیس به او گفت: آیا هیچکس می تواند این خوشه انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: نه. ابلیس با شیوه مخصوص خودش ( جادوگری و سحر) آن خوشه انگور را به دانه های مروارید تبدیل کرد. پس فرعون تعجب کرد و گفت:...
-
کلاغ عاشق.....(طنز)
دوشنبه 25 آذر 1392 10:01
یه روزی آقـــای کـــلاغ، یا به قول بعضیا جناب زاغ رو دوچرخه پا میزد، رد شدش از دم باغ پای یک درخت رسید، صدای خوبی شنید نگاهی کرد به بالا، صاحب صدا رو دید یه قناری بود قشنگ، بال و پر، پر آب و رنگ وقتی جیک جیکو میکرد، آب میکردش دل سنگ قلب زاغ تکونی خورد، قناری عقلشو برد توی فکر قناری، تا دو روز غذا نخورد روز سوم...
-
من در کشوری زندگی میکنم....
شنبه 23 آذر 1392 21:40
من در کشوری زندگی می کنم که دویدن سهم کسانی است که هرگز نمی رسند و رسیدن سهم کسانی که هرگز نمی دوند... ارزش مردگانش چندین برابر زندگانش است.. در سرزمین من مردمانش با نفرت بیشتری به بوسیدن دو عاشق نگاه می کنند تا صحنه ی اعدام یک انسان در سرزمین من. . .
-
واقعا چرا؟؟؟
شنبه 23 آذر 1392 21:30
در عجبم چرا با تمدن چند هزار ساله ی ما حاج فیروز ماگدایی میکنه ولی بابا نوئل راه میره کادو میده!!!!!
-
دیه اش نصف دیه توست - دکتر شریعتی
شنبه 23 آذر 1392 17:02
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر. می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختاربه داشتن چهارهمسر هستی، برای ازدواجش – در هر سنی – اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی – به لطف قانون گزار می توانی ازدواج کنی. در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی. او می زاید و تو...
-
پیامی از سوی خدا.....
شنبه 23 آذر 1392 14:31
می دانم گاهی دلت تنگ می شود،همان دلهای بزرگی که جای من در آن است آنقدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم..... دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش،هنوز من هستم هنوز خدایت همان خداست.....!!! هنوز روحت از جنس من است......!!! اما من نمیخواهم تو همان باشی....!!! تو باید در هر زمان بهترین باشی......نگران...
-
شعر زیبای سیب و جوابیه ها
جمعه 22 آذر 1392 13:47
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما...
-
حلقه....
جمعه 22 آذر 1392 11:31
دخترک خنده کنان گفت که چیست؟؟ راز این حلقه ی زر... راز این حلقه که انگشت مرا..... اینچنین تنگ گرفته است به بر راز این حلقه که در چهره ی او اینهمه تابش و رخشندگی است.... مردحیران شد و گفت: حلقه ی خوشبختی است،حلقه ی زندگی است.... همه گفتند:مبارک باشد!! دخترک گفت:دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد سالها رفت و...
-
خانه ی دوست کجاست؟؟
جمعه 22 آذر 1392 11:28
در فلق بود که پرسید سوار: آسمان مکثی کرد رهگذرشاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:نرسیده به درخت......... کوچه باغی است که از یاد خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ،سربه در می آرد پس به سمت گل تنهایی می پیچی دو قدم...
-
دوستت دارم...
جمعه 22 آذر 1392 11:26
"دوستت دارم " را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق که بری خانه ی دشمن.... که فشانی بر دوست.... راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست!! در دل مردم عالم به ((خدا)) نور خواهد پاشید.... روح خواهد بخشید.... تو هم ای خوب من.... این نکته به تکرار بگو.... این...
-
"شعر سنگ قبر پروین اعتصامی"
جمعه 22 آذر 1392 11:18
آن که خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گر چه جز تلخی از ایام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است صاحب آن همه گفتار امروز سایل فاتحه و یاسین است دوستان بِه که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است خاک بر دیده بسی جانفرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است هر که باشی و...
-
شعر...
دوشنبه 18 آذر 1392 17:12
شعری از حافظ: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقندو خارا را گروسی(انتقاد از حافظ): اگر آن کرد گروسی به دست آرد دل ما را بدو بخشم تن و جان و سر و پا را جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی نه چون حافظ که میبخشدسمرقندوبخارا را و جواب زیبای دکتر انوشه: اگر آن مه رخ تهران به دست آرد دل ما را...
-
یاد تو.....
یکشنبه 17 آذر 1392 23:36
مگسی را کشتم.... نه به این جرم که حیوان پلیدی است بد است! ونه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است! طفل معصوم به دور سر من می چرخید؛به خیالش قندم! یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!! ای دو صد نور به قبرش بارد.... مگس خوبی بود...!!! من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد مگسی را کشتم... (مرحوم حسین پناهی)
-
پیامی از سوی خدا.....
یکشنبه 17 آذر 1392 23:27
می دانم گاهی دلت تنگ می شود،همان دلهای بزرگی که جای من در آن است آنقدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم..... دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش،هنوز من هستم هنوز خدایت همان خداست.....!!! هنوز روحت از جنس من است......!!! اما من نمیخواهم تو همان باشی....!!! تو باید در هر زمان بهترین باشی......نگران...